بوی سیب...

  • موضوعات 
  • تماس  
  • ورود 

خاک خوشبخت

 

سال ها پیش از این

زیر یک سنگ ،گوشه ای از زمین

من فقط یک کمی خاک  بودم همین

یک کمی خاک که دعایش

پرزدن آن سوی پرده ی آسمان بود

آرزویش همیشه ،دیدن آخرین قله ی کهکشان بود

خاک هر شب دعا کرد

از ته دل خدا را صدا کرد

یک شب آخر دعایش اثر کرد

یک فرشته تمام زمین را خبر کرد

وخدا تکه ای خاک برداشت

آسمان را در آن کاشت

خاک را

توی دستان خود ورز داد

روح خود را به او قرض داد

خاک،توی دست خدا نور شد

پر گرفت ،از زمین دور شد

راستی من همان خاک خوشبخت

من همان نور هستم

پس چرا گاهی اوقات ،این همه از خدا دور هستم ؟!!

تسبیح دیوار وآه دل شکسته...!

13 دی 1390 توسط نادری

تسبیح دیوار وآه دل شکسته…!

سلام ! سلامی به بلندی همه ی این مدت فاصله!

یادتون هست معنای سلام را ؟یادتون هست وسعت سلام کنندگان را ؟یادتون هست در مورد سلام کردن واینکه کار چه کسانی است ،چی گفتیم؟نکنه یادتون رفته؟ صرفا جهت یادآوری

صبح که بیدار شدم به هر دری که می زدم صدایی می داد ،حتی به دیوار هم که می زدم صدا می داد!

با خودم گفتم پس چه ضرب المثل بی رنگی است اینکه می گویند (مثل دیوار می مونه،از هر کی صدا در بیاد ازین در نمیاد) یکجورایی ازش فهمی ده می شه که از دیوار صدا در نمیاد ولی من آنروز فهمیدم که در میاد !

یادم افتاد به قانون ها ی فیزیک تو دبیرستان ،که می گفت (هر کنشی واکنشی داره ،وهر عملی عکس العملی !اینجا بود که فهمیدم چرا دیوار صدا داد!

آره می گفتم ،به هر چی می زدم صدا در کمی آمد ،در ،دیوار ،پنجره،در کمد،دکمه های موبایل ،وجالب عکس العمل ها شون بود،به تبع صدای موبایل صدای هم حجره ای ها ،به تبع صدای آنها صدای مسئول خوابگاه وبه تبع صدای ایشان صدای م دیر مدرسه وبه تبع آن صدای مشاور خوابگاه!

از اون طرف به در کلاس که می زدی ،صدای بچه های کلاس در می آمد،به تبع صدای اونها ،صدای نماینده که (بخشید استاد!) از طرف همه بچه ها!که دست آخر باز هم مزاحم مشاور مدرسه خواهیم شد!

خلاصه آنروز بود که فهمیدم همه  ی عالم صدا دارند حتی دیوار وباصدای خودشون خداوند رو تسبیح می گن!باز هم حتی در ودیوار!

آهان !یادم آمدم چی رو می گفتم ،تسبیح رو می گفتم،فکر نکنی تسبیح مادربزرگهای توی فیلم رو می گم!نه!قضیه همون قضیه در ودیوار بود!

آنروز هر جور که عمل می کردم ،هرطور که برخورد می کردم باز هم صدایی بود !

شب کفری شده بودم ازین همه تسبیح!تسبیح های که از دلهای شکسته بالا می آمد!

چون هیچ کس مراعات دیگری رو نمی کرد ،اکثر دلها می شکست واکثرا به تسبیح مشغول می شدند دقیقا مثل تو فیلمها !

یعنی فقط وقتی مشکل پیدا می کنند ،یاد تسبیح وخدا خدا کردن می افتند .ولی وقتی دارند دیگران رو به فکر تسبیح گفتن می اندازند یادشون به خدا نیست!(منظورم رو که گرفتی ؟یعنی وقتی که دارند دل های دیگران رو می شکنند به یادش نیستند!)

در حالیکه اگر در آن هنگام ،یعنی در همه وقت به یاد خدا خدا کردن بودند ،دیگه دلی شکسته نمی شد!وتسبیحی از دل شکسته بالا نمی رفت!

بلکه همه برای کاهش فاصله دلها وگرفته شدن همه ی درز ها ی دلها بود.

چرا که اگر فاصله ها پر شود ،ودیگر منفذی برای ورود شیطان نباشد،دیگر دلی شکسته نمی شود،ودر نتیجه از دیواری هم صدا در نمی آید!

شنیده ای که گفته اند:(آه اسم اعظم خداست،میان دل شکسته تا خدا فاصله ای نیست!)

والله عند القلوب المنکسره!

 

 نظر دهید »

چای با طعم خدا

05 دی 1390 توسط نادری

این سمار جوش است

پس چرا می گفتی

دیگر این خاموش است؟!

باز لبخند بزن

قوری قلبت را

زودتر بند بزن

توی آن

مهربانی دم کن

دیگر بگذار که آرام آرام

چای تو دم بکشد

شعله اش را کم کن

دست هایت :سینی نقره ی نور

اشک هایم :استکان های بلور

کاش ،استکان هایم را

توی سینی خودت می چیدی

کاشکی مرا می دیدی

خنده هایت قند است

چای هم آماده است

چای با طعم خدا

بوی آن پیچیده

از دلت تا همه جا

پاشو ،مهمان عزیز

توی فنجان دلم ،چای داغ بریز.

 

برگرفته از کتاب (چای با طعم خدا)از عرفان نظر آهاری!

 نظر دهید »

خاک خوشبخت

05 دی 1390 توسط نادری

سال ها پیش از این

زیر یک سنگ ،گوشه ای از زمین

من فقط یک کمی خاک  بودم همین

یک کمی خاک که دعایش

پرزدن آن سوی پرده ی آسمان بود

آرزویش همیشه ،دیدن آخرین قله ی کهکشان بود

خاک هر شب دعا کرد

از ته دل خدا را صدا کرد

یک شب آخر دعایش اثر کرد

یک فرشته تمام زمین را خبر کرد

وخدا تکه ای خاک برداشت

آسمان را در آن کاشت

خاک را

توی دستان خود ورز داد

روح خود را به او قرض داد

خاک،توی دست خدا نور شد

پر گرفت ،از زمین دور شد

راستی من همان خاک خوشبخت

من همان نور هستم

پس چرا گاهی اوقات ،این همه از خدا دور هستم ؟!!

بر گرفته از کتاب چای با طعم خدا

از عرفان نظر آهاری

 نظر دهید »

سیب های زندگی ات راخوب بشور!

29 آذر 1390 توسط نادری

  سلام

  چی؟بلندتر بگو؟

  -علیک السلام

  -چیه نکنه خسته شدی؟

  ازچی خسته شدی؟

  ازاضطراب ها ونگرانی هایی که هر روزدرون آن دست وپا می زنی؟

  خوب می خوای چیکار کنی؟میخوای چطوری کنارشون بزنی؟اصلامسبب این خستگی ها کیه؟مردم،اطرافیان،دوستان،خانواده،خواهر وبرادر کوچکتر؟

  نه!مطمئنا از جای دیگه ایست!یعنی از جاییکه خودت فقط می تونی بهش دسترسی پیدا کنی ودرستشون کنی!ازچهار حرف درست شده(ن،ی،ت)حتما میگی این که سه تاشد؟خوب خودت یه کاریش بکن دیگه!یکیشون رو مشدد کن تا بهش برسی!

  -تین؟تنی؟نتی؟نیت؟…

  آهان ،دیگه رسیدی ،بایست!درسته نیت!حتما با خودت میگی (حالا که بدتر شد،مشکلمون یکی بود ،دوتاشد،اگر بمونیم صل علی سه تا می شه!)

  نه عزیزم !مشکل همون یکی ایست،فقط راه حلش چند مرحله ایست.

  چی رو می گفتم؟خستگی رو ،نه نیت رو می گفتم!

  خوب ،چطوری؟با اخلاص!صبر کن یک وقت فکر نکنی منم مثل قبلی ها می خوام شعار بدم ورد بشم،نه اینطورنیست.حداقل امتحان کن.

  هر وقت می خواهی کاری بکنی،سعی کن فقط به خاطر رضای خدا باشه،حتی وقتی می خوای کارهای لذت بخش دنیوی مثل خوردن و نوشیدن رو انجام بدی،به فوایدی که برای بدن دارند فکر کن!مثلا برای خوردن یک سیب که دلت آنرا خواسته ،باخدا معامله کن ،نه اینکه فقط صرف دل خواستن آنرا بخوری!

  با خدای خودت بگو (خدا جونم !من این سیب درختی شیرین رو فقط به خاطر اینکه باعث حفظ سلامتی بدنم میشه و به بدنم نیرو میده می خورم!چون طبق امر خودت باید ازین امانت الهی خوب مواظبت کنم تا مریض نشه!در ضمن برای اینکه بتونم تورا خوب عبادت کنم به نیرو وسلامتی این بدن نیازمندم،پس به خاطر اینکه بتونم تورا با تنی خوب وسالم عبادت کنم ،این سیب رو می خورم)

  شاید بگی 0تا اینها رو بگم دوبار سیب رو خوردم ویا اینکه اصلا پشیمون می شم از خوردنش!

  نه  امتحانش سخت آسونه!بیشتر از چند ثانیه هم وقت نمیگیرد،فقط کافیه اینها رو در نظرت قرار بدی، لازم نیست که به زبون بیاری یا از ذهنت رد کنی!

  حواست باشه سیب رو شسته باشی که میکروب های آن رفته باشند،چرا که اگر مریض بشی،خوب از امانتت مواظبت نکردی،واگر خوب از امانتت مواظبت نکنی،نیروی بدنی خوبی نخواهی داشت،واگر نیروی بدنی خوبی نداشته باشی نمی تونی خدارو خوب عبادت کنی واگر نتونی خوب عبادتش کنی ،چطوری می خواهی با او دوست شوی؟

  پس سیب های زندگیت رو خوب بشور تاجسم وروحت از میکروب ها سالم بمانند وخدایت از تو راضی !

 

 

 

 

 

 

 4 نظر
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

بوی سیب...

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • سلوک عرفانی
    • محرم
    • بوی خدا
  • مدرنیسم
  • مهدویت

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آرشیوها

  • دی 1390 (6)
  • آذر 1390 (6)
  • بیشتر...
قرآن آنلاین
http://s1.picofile.com/shiat/giv.gif
Counter code -->

امارگیر حرفه ای سایت

سایت خدماتی نایت اسکین - امارگیر سایت

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس